Manolili

مانلی هستم مامانِلـی لی

منو لیلی اووومدیم

تق تق تق تَتَق تَق مااااا اومدیم ب نینی بلاگ  خودم ی دفتر خاطرات دارم ولی وقت نمیکنم یا اصلا نمیشه نوشت رسما دیگه فقط باید تایپ کرد و‌چتید 😂 تو دفترم وقتی لیلی تازه از دلم اومده بود تو بغلم😍 اول مچبندآی بیمارستانی ش رو چسبوندم بعد پد زخم آزمایش تیروئیدشو از کف پاشنه پای کوچولوش کندم اونجا چسبوندم بعدش اولین ناخن ش گرفتم و گذاشتم رو کاغذ و چسب زدم روش و ی خورده هم از اوج شگفت زدگی و خوشااااالیم براش نوشتم آخه از فانتزیام ه ک وقتی بزرگ شد خاطراتمو بخونه ک راجع ب خودشه😇 حالا ک دیگه لی لی جون داره میره تو ده ماه و ایشالا دوسه ماه دیگه تولد یک سالگیش😁 ای مامان فداش هم اکنون هم ک اینقد داره تو خواب وول میخو...
31 خرداد 1398
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Manolili می باشد